تو کجایی سهراب؟
اب را گل کردند
چشمها را بستند
و چه با دل کردند
زخمها بر دل عاشق کردند
خون به جشمان شقایق کردند
تو کجایی سهراب؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
تو کجایی که ببینی دل خوش مثقالیست
دل خوش سیری چند؟
صبر کن سهراب قایقت جا دارد؟
منم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم
گفتم بیا … گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !!!
گرم شد …
رفت به سوی دیگری !
پستت خیلی جالب بود هماهنگی متن وتصویر عالی بود
:)
مرا به دار آویختند
تا نامت را از یاد ببرم
اما چه ساده اند این ساده اندیشان
که نمیدانند
نام تو حک شده ی قلب من است
ممنونم که به وبم سر زدی
پس چیز خوبیه (برای بعار)
افرین بهار خانم
مرسی بهار جون
سلام وبت عالیه.مرسی از حضور گرمت.منو میتونی به اسم وبم عاشقانه ها(ثانیا)بلینکی و بگو من به چه اسمی لینکت کنم
سلام مرسی از این که به وب ما سر زدی...
به اسم عاشقانه های ما دوتا
سلام خیلی جالب بود من که خیلی خوشم اومد باز هم به من سر بزن عزیزم
روی قلبت بایست
و به کهکشانها چشم بدوز
این همه ستاره
یادگار قلب های سوخته ی تاریخ است... شعر خودمه تقدیم به شما
mer30
وقـتی چـاره ای نـمی مـانـد
وقـتی فقـط می تـوانی بـگویی
" هـر چـه بـادا بـاد "
حتی اگـر دل کـوه هـم داشـته بـاشی
گـریه ات می گـیرد
مطالب بسیار خوبی گذاشتی ممنونم
من واقعاااااا عاشق آقای سپهری ام !!
و هشت کتاب ایشون خیلی بهم امید داده!!
آجی منم کتابش دارم
خیلی خوشمل بوووودن
ما چرا می بینیم؟
ما چرا می فهمیم؟
ما چرا می پرسیم؟
خودتو میشناسی؟
من خودم یک سایه م.
منو چی؟
یادت می آم؟
سایه ای در سایهء یک سایه.
چت شده یهوکی؟
چیزی نیست!
تو سرم, تو سرم, روی شاخ ممکن , بوف کور میخونه ,
اون ورش تو جادهء ناممکن برف ریز می باره
تو هستی پیچ اضافی آوردم
نمی دونم اون پیچ مال بود یا نبود؟!
گمونم باز فلسفم عود کرده!